پیچیدگی مفهوم فضا، همانند سایر مفاهیم متافیزیکی باعث شده است تا برخی از متفکران در برابر شکار مفهومی آن اظهار عجز نمایند. برای مثال کیت و پایل اظهار میدارند : "به ندرت روشن است که فضا، واقعی، پنداری، نمادین، استعاری، یا چیز دیگر است" (keith & pile,1993:1) و یا آندرو سایر ، جامعه شناس شهری رئالیست به اسرار آمیز بودن فضا در کنار آشنا بودن آن اشاره می کند (sayer,1992:147). به هرحال به رغم این پیچیدگی، تلاش برای دستیابی به فضای مفهومی آن، کماکان و بی وقفه از زمانی که بشر فکرت آموخت و به تامل و تفکر پیرامون مفاهیم متافیزیکی و انتزاعی پرداخت، با فراز و نشیبهایی و تاثیر و تاثر متقابل بین حوزه های مختلف فکری ، از جمله تبادل بین فلسفه و علم ، بویژه علم فیزیک، و سایر عوامل و تعینات بیرونی ادامه داشته است. در مباحث فلسفی، واژه فضا بر واژه مکان ارجحیت دارد. یکی از نکات افتراق بین فضا و مکان را طبیعی و بی مرز بودن فضا (شکویی، 1375)، بی شکل و نا ملموس بودن آن (relph,1976:8) در برابر فرهنگی و متعین بودن مکان می دانند. این در حالی است که مکان قسمت مجزائی از فضا است به عبارت دیگر مساحت یا حجمی از فضا است که توسط اشخاص و موجودات زنده اشغال شده یا نشده باشد. در واقع مکان یک قسمت ویژه ای از فضا می باشد و یا مکان بخشی از فضای جغرافیایی است که بوسیله اشخاص، اشیاء یا موجودات زنده اشغال شده باشد (شیرانی، 1382 :5). مکانهای سوم، مکانهای عمومی هستند که به زندگی غیررسمی شهروندان معنا میدهد و موجب حفظ و پویایی فضای شهری میشوند. با توجه به ویژگیهای مکان سوم و نیازهای شهورندان؛ مکان سوم، مکان مناسبی برای پاسخگویی به بخشی از نیازهای شهروندان و خود مفصلی برای ارتباط با فضای شهری است (مرتاض هجری، 1393). مکانهای سوم به عنوان یکی از مهمترین نهادهای حوزهی عمومی، مکانهای عمومی و جذابی هستند که به زندگی غیررسمی شهروندان معنا داده، روابط اجتماعی آنها را در خارج از زندگی رسمی کاری و خانوادگی، ترمیم مینمایند. این مکانها جزء مهمی از عرصههای همگانی شهرها هستند که در سطوح مختلف، از سطح شهر تا سطح واحدهای همسایگی، قادر به بازتعریف ساختارهای اجتماعی بوده و مفهوم تعاملات اجتماعی را از برخوردها و روابط سطحی و زودگذر به پیوندهای اجتماعی قویتر ارتقاء میدهند. این مکانها پذیرندهی انواع ارتباطها، برخوردها و فعالیتها بوده و مردم را بدون در نظر گرفتن درجات و طبقات اجتماعی و تفاوتهای قومی و نژادی گردهم میآورند؛ و بدین ترتیب تاثیر قابل توجهی بر زندگی اجتماعی عمومی دارند. (داودی، 1392). مهمترین پرسش در این پژوهش آن است که چگونه و با استفاده از چه راهکارهایی میتوان چنین مکانی را تشخیص داد و زمینه شکلگیری فعالیت و تعامل افراد را در مکان سومی به غیر از خانه (مکان اول) و محل کار (فضای دوم) فراهم ساخت. این پژوهش سعی دارد با استفاده از رویکرد مکان سازی، از طربق تغییرات سریع، تأثیرگذار، قابل لمس و در مقیاس خرد، با ایجاد و تقویت مکان سوم، بین زندگی اجتماعی غیررسمی و قلمرو فضای عمومی ارتباط برقرار کند. در این پژوهش با فرض اینکه ایجاد و تقویت مکان سوم در فضای عمومی باعث افزایش تعامل اجتماعی میان افراد و بهبود زندگی جمعی میشود، ابتدا با استفاده از شیوه جمعآوری دادههای کتابخانهای، مفاهیم اصلی مورد بررسی قرار گرفته سپس از طریق ایجاد ارتباط بین مفاهیم مطرح شده، چهارچوبی مفهومی جهت خلق مکانهای سوم در راستای بهبود عملکرد اجتماعی عرصه عمومی ارائه میشود.
درباره این سایت